“سردبیر: شاپور –ت”
معادله معکوس قدرت: چگونه اسرائیل و اعتراضات مردم ایران جمهوری اسلامی را در برابر ترامپ و اعراب تضعیف کردند؟ترامپ، اسرائیل و اعراب؛ مثلثی که آینده خاورمیانه را بازتعریف میکند.
در حالیکه منطقه خاورمیانه در التهاب جنگهای نیابتی، سرکوبهای داخلی و رقابتهای ژئوپلیتیک فرو رفته، بازگشت دونالد ترامپ به قدرت میتواند تحولی معنادار در معادله سیاست خارجی آمریکا رقم بزند؛ تحولی که با حمایت بیسابقه برخی کشورهای عربی و نزدیکی تلآویو و ریاض همراه است. اما اگر ترامپ امروز بتواند سرمایهگذاری اعراب را به سوی واشینگتن سوق دهد، یک ضلع پنهان در این موفقیت نقش محوری دارد: اسرائیل و بهویژه بنیامین نتانیاهو.
اسرائیل؛ بازیگر بیصدا اما تعیینکننده در مهار نفوذ ایران
در دوران بایدن، سیاست مهار نرم جمهوری اسلامی عمدتاً از مسیر گفتوگو و فشارهای تدریجی پیگیری شد، اما با آغاز درگیریهای مستقیم میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵، نتانیاهو با استراتژی تهاجمیتری وارد میدان شد؛ حملاتی که نهفقط زیرساختهای نظامی ایران در سوریه و لبنان را هدف گرفت، بلکه مستقیماً در عمق خاک ایران نفوذ کرد.
اسرائیل موفق شد نه تنها توان نظامی نیابتی ایران در لبنان، یمن، سوریه و عراق را تضعیف کند، بلکه با بهرهگیری از نارضایتی داخلی در ایران، شکافهای امنیتی کمسابقهای در قلب سپاه و دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایجاد کرد. پروژه نفوذ اسرائیل در نهادهای حساس جمهوری اسلامی – که امروز بهصورت روزانه خبرساز است – بدون حمایتهای اطلاعاتی از داخل ایران ممکن نبود.
اعتراضات مردمی، بهویژه زنان، خط مقدم تضعیف رژیم
اما این قدرت نفوذ تنها حاصل عملیات اطلاعاتی نبود. زمینهساز اصلی، اعتراضات پیوسته مردم ایران و بهویژه جنبش زنان در یک دهه اخیر بود. این اعتراضات، نظام سیاسی را درگیر حفظ کنترل داخلی و سرکوب گسترده کرد؛ بهگونهای که انرژی و تمرکز رژیم بهجای مقابله با نفوذ خارجی، صرف مهار مردم خود شد.
سرکوب گسترده، اعدام معترضان، سانسور رسانهها و برخورد امنیتی با فعالان مدنی، در ظاهر نشانگر قدرت رژیم بود، اما در واقع موجب غفلت دستگاههای امنیتی از تهدیدهای واقعی و نفوذ عوامل خارجی شد. بهبیان دیگر، جنبش زنان ایران و مقاومت مدنی جامعه، سپاه و وزارت اطلاعات را وادار به درگیری در جبههای داخلی کرد؛ جبههای که باعث شد اسرائیل و دیگر بازیگران بهراحتی در لایههای امنیتی و راهبردی رژیم نفوذ کنند.
ترامپ، اعراب و فرصت تضعیفشده جمهوری اسلامی
در این میان، ترامپ با نگاهی کاملاً معاملهگرانه، در حال بهرهبرداری از وضعیتی است که دیگران آن را خلق کردهاند. بازگشت جمهوریخواهان به قدرت در آمریکا، همزمان با گسترش نفوذ اسرائیل در خاورمیانه و تضعیف جبهه مقاومت تحت رهبری ایران، اعتماد و تمایل کشورهای عربی برای سرمایهگذاری و همپیمانی با واشینگتن را افزایش داده است.
نهتنها پروژههای عربستان برای نوسازی اقتصادی و تکنولوژیک (مانند «ویژن ۲۰۳۰») نیاز به حمایتهای امنیتی آمریکا دارد، بلکه تضعیف متحد اصلی جمهوری اسلامی – حماس در غزه، حزبالله در لبنان و حوثیها در یمن – اعتماد بیشتری به نقشآفرینی ترامپ و اسرائیل بهعنوان تثبیتکنندگان نظم جدید خاورمیانه داده است.
نتیجهگیری: قدرت مردم و بازی پیچیدهٔ اطلاعاتی
اگر امروز تحلیلگران از پایان قریبالوقوع دوران نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی سخن میگویند، این تنها نتیجه حملات اسرائیل یا تصمیمات استراتژیک دولتهای غربی نیست. بلکه ثمرهی فریادهای زنان و مردان ایرانی در خیابانها، جنبشهای مدنی، و مقاومت خاموشی است که پایههای مشروعیت و تمرکز امنیتی نظام را فرسوده کرد.
اسرائیل، با مهارتی اطلاعاتی بیسابقه، تنها از شکافهایی استفاده کرد که مردم ایران با ایستادگی خود ایجاد کرده بودند. اکنون، این توازن جدید قدرت، نهتنها در جهت منافع ترامپ و همپیمانانش عمل میکند، بلکه شاید فصل جدیدی از تحول در سیاست خاورمیانه را رقم بزند؛ فصلی که در آن، مردمی که خود هدف سرکوب بودهاند، نقشی کلیدی در بازترسیم نقشه ژئوپلیتیک منطقه ایفا کردهاند.