مقدمه
ترکیه در سالهای اخیر نقش محوری و مؤثری در تحولات منطقهای، بهویژه در سوریه، ایفا کرده است. این کشور توانست در جریان درگیریهای سوریه، منافع خود را با کمترین هزینه ممکن پیش ببرد و رژیم بشار اسد را سرنگون کند، درحالیکه نفوذ جمهوری اسلامی ایران و نیروهای سپاه در سوریه بهشدت محدود شد.(هدف اصلی این است که به گونهای هم ساختار ترکیه با جمهوری اسلامی مقایسه شود و هم ساختار سوریه به شکل دیگری با جمهوری اسلامی سنجیده شود. اینکه چرا ترکیه موفق شد، اما جمهوری اسلامی ناکام ماند؛ و اینکه چگونه سوریه سقوط کرد و جمهوری اسلامی نیز در مسیر سقوط و فروپاشی قرار گرفته است.) در این تحلیل، ابتدا به بررسی عناصر تشکیلدهنده قدرت میپردازیم، سپس ترکیه را با جمهوری اسلامی ایران مقایسه کرده و در نهایت نتیجهگیری خواهیم کرد.
عناصر تشکیلدهنده قدرت
قدرت یک کشور به دو دسته عوامل مادی و معنوی تقسیم میشود که در ادامه بهتفصیل به هرکدام پرداخته میشود.
۱. عناصر مادی قدرت
عناصر مادی شامل مؤلفههایی است که بهصورت ملموس و قابلاندازهگیری، توانایی اعمال نفوذ یک کشور را مشخص میکنند.
الف) اقتصاد
- منابع طبیعی: نفت، گاز، معادن، آب، جنگلها، و زمینهای کشاورزی.
- تولید اقتصادی: تولید ناخالص داخلی (GDP)، صنایع کلیدی، و توان صادراتی.
- زیرساختها: شبکههای حملونقل، انرژی، و ارتباطات.
- منابع مالی: ذخایر ارزی، قدرت سرمایهگذاری، و نظام بانکی پایدار.
ب) قدرت نظامی
- تجهیزات نظامی: تانکها، هواپیماها، کشتیهای جنگی، و سلاحهای پیشرفته.
- توان هستهای: قابلیت بازدارندگی از طریق تسلیحات هستهای.
- نیروی انسانی: تعداد و آموزش نیروهای مسلح.
- پایگاههای نظامی: قابلیتهای عملیاتی و استقرار در مناطق استراتژیک.
ج) جمعیت و نیروی انسانی
- اندازه جمعیت: منبع نیروی کار و بازار مصرف.
- ترکیب جمعیتی: جمعیت جوان و تحصیلکرده.
- سلامت عمومی: آمادگی جسمانی و بهداشت جامعه.
د) منابع طبیعی
- انرژی: ذخایر نفت، گاز، و انرژیهای تجدیدپذیر.
- آب و کشاورزی: منابع آب شیرین و زمینهای حاصلخیز.
- معادن: ذخایر طلا، مس، آهن، و سایر مواد معدنی.
ه) موقعیت جغرافیایی و استراتژیک
- موقعیت جغرافیایی: نزدیکی به مسیرهای تجاری و مناطق استراتژیک.
- شرایط اقلیمی: مناسب برای کشاورزی و سکونت.
- وسعت سرزمین: افزایش دسترسی به منابع طبیعی.
۲. عناصر معنوی قدرت
عوامل غیرمادی و ناملموس نیز نقشی اساسی در شکلدهی قدرت کشورها دارند.
الف) مشروعیت
حمایت مردمی از حکومت، مشروعیت آن را تقویت کرده و اعمال قدرت را تسهیل میکند.
ب) ایدئولوژی
ایدههای سیاسی و فرهنگی، مانند دموکراسی یا اسلام سیاسی، انسجام داخلی و قدرت نرم کشورها را افزایش میدهند.
ج) هویت ملی
یکپارچگی فرهنگی، زبانی، و تاریخی میان شهروندان عامل مهمی در انسجام داخلی است.
د) افکار عمومی و مشارکت اجتماعی
پشتیبانی اجتماعی از سیاستهای حکومت، نفوذ و مشروعیت آن را تقویت میکند.
ه) رهبران کاریزماتیک
رهبرانی با نفوذ و کاریزما قادرند در شرایط بحرانی اعتماد عمومی را جلب کنند.
و) سرمایه اجتماعی
اعتماد و همکاری میان افراد جامعه، قدرت نرم حکومتها را افزایش میدهد.
سوریه زمان بشار اسد
بشار اسد با شعار «نوسازی و توسعه» به قدرت رسید و وعده اصلاحات سیاسی و اقتصادی داد. با وجود این، سیاستهای او نهتنها نابرابریها را کاهش نداد، بلکه باعث تشدید فاصله طبقاتی و سرکوب گسترده مردم شد.
الف) اصلاحات اقتصادی
اصلاحات اقتصادی محدود بشار اسد موجب رشد طبقهای کوچک از بازرگانان وفادار به رژیم شد. اما این سیاستها بسیاری از اقشار جامعه، بهویژه طبقات کارگر و روستایی را از حکومت دور کرد.
ب) سیاست خارجی
پس از ترور رفیق حریری و انقلاب سدر در لبنان، بشار اسد مجبور شد حضور نظامی سوریه در لبنان را پایان دهد.
ج) سیاست داخلی
دهه نخست حکومت بشار اسد با سانسور، سرکوب، و جنایات گسترده همراه بود. پس از سرکوب اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱، جنگ داخلی سوریه آغاز شد و رژیم اسد متهم به جنایات جنگی و استفاده از سلاحهای شیمیایی شد.
در نهایت، رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴ با شکست مواجه شد و او به مسکو پناه برد.
مقایسه ترکیه و جمهوری اسلامی ایران
ترکیه و ایران هر دو در تحولات منطقهای نقش دارند، اما رویکردهای متفاوتی اتخاذ کردهاند:
- ترکیه: با بهرهگیری از اقتصاد پویا، دیپلماسی فعال، و روابط بینالمللی توانست نقش مؤثری در سوریه ایفا کند.
- ایران: با اتکا به ایدئولوژی و نیروهای نیابتی، نفوذ منطقهای خود را حفظ کرده اما در سوریه شکست خورد.
نتیجهگیری
ترکیه با تکیه بر قدرت مادی و معنوی، بهویژه اقتصاد قوی و سیاست خارجی مؤثر، توانست رژیم بشار اسد را سرنگون کند و نفوذ ایران را در سوریه کاهش دهد. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران، با وجود سرمایهگذاری سنگین در سوریه، دستاورد قابلتوجهی نداشت و نفوذ منطقهای خود را از دست داد. این تفاوت در نتیجهگیری نشاندهنده اهمیت مدیریت مؤثر منابع و بهرهگیری از ابزارهای قدرت در تحولات منطقهای است.