در میانهی مههای همیشگی اقیانوس اطلس شمالی، جایی میان سواحل ایالت مین آمریکا و استان نیوبرانزویک کانادا، نقطهای صخرهای و فراموششده از چشم بیشتر مردم جهان جا خوش کرده؛ جزیرهای به نام «ماچایاس سیل». این خشکی کوچک، خالی از سکنه و پوشیده از سنگ و پرندگان دریایی، در نگاه اول چیزی بیشتر از تکهای زمین متروک در دل دریا نیست. اما زیر پوست آرام این جزیره، ماجرایی سالها ادامهدار از نزاع، رقابت و زخمهایی نهچندان پنهان جریان دارد.
ماچایاس سیل در منطقهای قرار گرفته که آن را «منطقه خاکستری» مینامند؛ یک نوار دریایی محل مناقشه بین دو کشور همپیمان، ایالات متحده و کانادا. هر دو کشور مدعیاند این جزیره و آبهای اطرافش به خاک آنها تعلق دارد. اگرچه دعوا بر سر خطوط مرزی است، اما ریشههای اختلاف عمیقتر و ملموستر از آن است که صرفاً روی کاغذ بیاید: بحث بر سر دسترسی به لابسترهای چاق و چلهای است که در بستر سنگی این منطقه میزیند و در بازارهای جهانی قیمتی طلایی دارند.
در فصل صید تابستان، دریا به صحنهی رقابت سختی بدل میشود. قایقهای ماهیگیری آمریکایی و کانادایی، هریک با دهها تلهی فلزی مخصوص شکار شاهمیگو، دل دریا را میشکافند و در فاصلهای گاه چند متری از هم، تورهای خود را میگسترانند. رقابتی تنگاتنگ، گاه چنان فشرده و بیرحمانه که به زخمیهای واقعی ختم میشود.
جان دروین، ماهیگیری که بیش از سه دهه از عمرش را در این آبها گذرانده، از خشونت گاه بیپروای این رقابت میگوید. او روایت میکند که چگونه برخورد کابلها و تلهها میتواند به فجایع انسانی ختم شود: «یکی از دوستانم زمانی که سیمهای قایقمان در دام کاناداییها گیر کرد، شستش را از دست داد. آدمها اینجا دچار ضربه مغزی میشوند، سرشان میشکند، و گاه تا پای جان پیش میروند. اینجا زخمیهای بیسروصدا دارد؛ ما به آنها زخمهای نبرد منطقه خاکستری میگوییم.»
در این نبرد بیپایان، هیچیک از طرفین حاضر به عقبنشینی نیست. در دل دریا، مرزها به خطوطی مبهم و گاه خطرناک بدل میشوند؛ جایی که سیاست، اقتصاد و معیشت در هم میآمیزند و رقابت برای صید به رقابتی برای بقا تبدیل میشود.