Journalist and analyst: SH T
مقدمه
جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر با ترکیبی از بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی مواجه بوده است که رژیم را در موقعیتی بیثبات و حساس قرار داده است. از نارضایتیهای عمومی و اعتراضات خیابانی گرفته تا تهدیدات منطقهای و بینالمللی، بسیاری از تحلیلگران احتمال وقوع تغییرات اساسی در ساختار حکومتی ایران را پیشبینی میکنند. این گزارش به بررسی وضعیت داخلی، فشارهای خارجی، و نقش طالبان بهعنوان یکی از عوامل مهم در بازی ژئوپلیتیکی رژیم ایران میپردازد.
بخش اول: وضعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران
1. بحران اقتصادی
تورم و کاهش ارزش پول ملی: نرخ تورم دو رقمی و حتی سهرقمی، کاهش قدرت خرید مردم و افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی، معیشت عمومی را به چالش کشیده است. کاهش ارزش ریال، ذخایر ارزی محدود، و وابستگی شدید به صادرات نفت و گاز، ایران را در شرایطی شکننده قرار داده است.
تحریمهای فلجکننده: تحریمهای اقتصادی که بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام تشدید شدند، صادرات نفت ایران را به کمترین سطح خود رسانده و دسترسی به سیستمهای مالی بینالمللی را مسدود کردهاند.
فساد ساختاری: فساد نهادینهشده در دستگاههای دولتی و ناکارآمدی مدیریت، مانعی جدی برای بهبود شرایط اقتصادی است. در عین حال، وجود نهادهای موازی مانند سپاه پاسداران، بخش عمدهای از منابع اقتصادی را در اختیار خود گرفته و از شفافیت میکاهد.
2. نارضایتی اجتماعی و اعتراضات مردمی
اعتراضات چندگانه و گسترده: اعتراضات سراسری مانند جنبش “زن، زندگی، آزادی”، که پس از کشته شدن مهسا امینی شعلهور شد، نشاندهنده تغییر در ماهیت اعتراضات مردمی است. این اعتراضات بیشتر از جنس سیاسی بوده و خواستههای بنیادین تغییر در نظام حکومتی را مطرح میکنند.
سرکوب شدید مخالفان: حکومت برای کنترل این اعتراضات از سرکوب گسترده، بازداشتهای فلهای، و حتی اعدام استفاده کرده است. اما این اقدامات، نارضایتی را کاهش نداده، بلکه آن را عمیقتر کرده است.
بحران مشروعیت: فاصله روزافزون بین نسل جوان و ایدئولوژی جمهوری اسلامی، انتخابات نمایشی و ناکارآمد، و سوءمدیریت بحرانهای اجتماعی مشروعیت رژیم را تضعیف کردهاند.
بخش دوم: چالشهای خارجی و نقش طالبان
1. فشارهای بینالمللی
تحریمها و انزوای دیپلماتیک: ایران در شرایطی قرار دارد که فشارهای اقتصادی همراه با محدودیت روابط دیپلماتیک، امکان مانورهای بینالمللی رژیم را کاهش داده است.
نقش قدرتهای بزرگ: غرب، بهویژه آمریکا و اروپا، از تحریمها و دیپلماسی فشار حداکثری برای مهار نفوذ منطقهای ایران استفاده میکنند، درحالیکه چین و روسیه نیز به دلیل منافع خود، حمایتهای محدودی ارائه میدهند.
2. تهدید طالبان و بازی احتمالی رژیم
تحولات افغانستان و تهدید طالبان: بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، به تنشهایی مانند اختلاف بر سر حقابه و مسائل مرزی منجر شده است. طالبان، با ایدئولوژی متفاوت و روحیه تهاجمی، تهدیدی بالفعل برای ایران محسوب میشود.
استفاده رژیم از تهدید خارجی: جمهوری اسلامی ممکن است تهدید طالبان را بهعنوان ابزاری برای جلب حمایت داخلی و منحرف کردن توجه مردم از مشکلات اقتصادی و اجتماعی به کار گیرد. تهدید خارجی همواره یکی از ابزارهای رژیم برای نمایش انسجام داخلی بوده است.
خطرات درگیری احتمالی: هرگونه جنگ یا درگیری با طالبان میتواند به بیثباتی بیشتر در ایران منجر شود. توان نظامی محدود و بحران اقتصادی جاری، قدرت پاسخگویی ایران را کاهش داده و ممکن است به یک شکست راهبردی منجر شود.
بخش سوم: سناریوهای پیشرو
1. سناریوی سقوط رژیم
در صورت تداوم اعتراضات مردمی و ضعف اقتصادی، رژیم ممکن است توانایی کنترل شرایط را از دست بدهد.
مداخله مخالفان خارجی، مانند گروههای اپوزیسیون یا کشورهای منطقه، میتواند این فرآیند را تسریع کند.
2. سناریوی بقای رژیم
حکومت ممکن است با سرکوب گسترده، تقویت بسیج عمومی، و استفاده از تهدیدات خارجی مانند طالبان، شرایط را کنترل کند.
کمکهای محدود اقتصادی و نظامی از سوی روسیه و چین میتواند بقای رژیم را تا حدی تضمین کند.
3. سناریوی تغییر تدریجی
اگر جمهوری اسلامی به اصلاحات اقتصادی و سیاسی تن دهد، ممکن است بتواند فشارها را کاهش داده و راهی برای تغییرات تدریجی باز کند. با این حال، شواهدی مبنی بر تمایل جدی رژیم به این اصلاحات وجود ندارد.
نتیجهگیری
جمهوری اسلامی ایران در مرحلهای حساس از تاریخ خود قرار دارد. بحرانهای داخلی، فشارهای خارجی، و تهدیدات منطقهای، از جمله طالبان، رژیم را در شرایطی پیچیده قرار دادهاند. بازی رژیم با تهدید طالبان ممکن است برای انحراف توجه داخلی مفید باشد، اما در صورت تبدیل شدن این تهدید به یک درگیری واقعی، خود رژیم نیز ممکن است آسیب جدی ببیند. آینده جمهوری اسلامی به توانایی یا ناتوانی آن در مدیریت این بحرانهای چندلایه وابسته است.