در حالی که کاخ سفید اعلام میکند پیشنهاد جدیدی درباره برنامه هستهای ایران به تهران ارائه کرده و از مقامهای جمهوری اسلامی میخواهد «سریع تصمیم بگیرند»، عباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد و معاون پیشین وزارت خارجه جمهوری اسلامی، مدعی است که هیچ پیام مکتوبی از طرف آمریکا دریافت نشده است.
عراقچی که روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت در حاشیه «مجمع گفتوگوی تهران» در کنار بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، حاضر شده بود، با اشاره به مذاکرات هستهای گفت: «روز دور بعدی مذاکرات تقریباً مشخص است، ولی باید قطعی شود.» او هیچ توضیحی درباره مفاد مذاکرات ارائه نکرد و ترجیح داد همچنان در هالهای از ابهام باقی بماند.
در همین حال، مقامات ارشد جمهوری اسلامی، از جمله کمال خرازی، مشاور علی خامنهای، در سخنرانیهای خود بهطور تلویحی از آمادگی جمهوری اسلامی برای اعمال محدودیتهایی در برنامه هستهای سخن گفتهاند؛ مشروط بر آنکه تحریمها برداشته شود. اما این اظهارات بیش از آنکه شفاف و جدی باشد، بیشتر به تکرار شعارها و چانهزنیهای نخنما میماند.
واقعیت یا بازی کلمات؟
خرازی در اظهاراتی که نشاندهنده دوگانگی سیاست جمهوری اسلامی است، گفت: «در صورت رفع تحریمها، ایران غنیسازی را در چارچوب نیاز داخلی و تحت نظارت پادمان محدود میکند». البته بلافاصله تأکید کرد که ایران به سوخت نیروگاهها و همچنین غنیسازی ۲۰ درصدی برای رآکتور تهران نیاز دارد؛ موضوعی که همواره بهعنوان یکی از نقاط اختلاف اساسی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی شناخته میشود.
مقامات جمهوری اسلامی همچنان به «حق غنیسازی» استناد میکنند، بیآنکه به یاد آورند همین استدلال سالهاست تبدیل به بهانهای برای اعمال سنگینترین تحریمها و انزوای بینالمللی ایران شده است.
خامنهای در توهمِ قدرت
در میان این رفتوآمدها و اظهارات چندپهلوی دیپلماتها، نقش علی خامنهای همچنان کلیدی است. رهبری که خود را منادی قدرت ملی و استقلال میداند، در عمل ایران را در حصار تحریم، بحران معیشتی و انزوای سیاسی قرار داده است. خامنهای در خواب توسعه و پیشرفت، چشم بر واقعیتهای اقتصادی کشور بسته و گویی صدای مردم را نمیشنود. او بارها گفته «ما پیشرفت کردهایم و باز هم خواهیم کرد»، در حالی که کشور درگیر خاموشیهای مداوم، فساد گسترده، و ناتوانی در مدیریت آب و انرژی است.
هشدار آمریکا: فرصت محدود است
از سوی دیگر، مارکو روبیو، وزیر خارجه دولت ترامپ، با لحنی قاطع اعلام کرده که ایالات متحده بهدنبال صلح از راه مذاکره است، اما هدف نهایی روشن است: «جمهوری اسلامی نباید به سلاح هستهای دست یابد و نباید تهدیدی علیه اسرائیل باشد». او بار دیگر تأکید کرد تصمیم نهایی در تهران گرفته میشود و «خامنهای باید راه صلح را برگزیند یا بهای مسیر ویرانگر خود را بدهد».
دولت ترامپ در حالی پنجمین دور مذاکرات را برنامهریزی میکند که هنوز تهران بین انکار و بلاتکلیفی سرگردان است. اگرچه از یکسو، تمایل به گفتوگو و کاهش فشارها در بین برخی چهرههای جمهوری اسلامی دیده میشود، اما سیاست کلی نظام همچنان اسیر دیدگاههای ایدئولوژیکیست که جهان امروز را با معیارهای دهه هفتاد میلادی تحلیل میکند.
فرجام مبهم یک بازی تکراری
آنچه اکنون آشکار است، اینکه مردم ایران بیش از هر چیز از این بلاتکلیفی آسیب میبینند. هیچ کشوری با شعارهای توخالی، تحریمستیزی کلامی، و انکار واقعیتهای جهانی، به صلح و توسعه دست نیافته است. ایران هم مستثنا نیست.
با ادامه این وضعیت، حتی اگر دور بعدی مذاکرات برگزار شود، امید چندانی به نتیجه ملموس نمیتوان داشت. تا وقتی رهبری کشور حقایق را انکار میکند و از نقش خود در عقبماندگی ملی غافل است، صلح و پیشرفت تنها در حرف باقی خواهد ماند.