مقدمه:
جمهوری اسلامی که به دوبخش تقسیم می شد که یک بخش جمهوری و بخش دیگر اسلامی آن است. در بخش جمهوری در عمل با انتصاب پزشکیان و معرفی کابینه اش که مبتنی بر رای و نظر اکثریت مردم نبود به پایان جمهوری سلام کرد و در نتیجه بخش اسلامی آن پر رنگ تر شد. موضوعاتی که می شود در موردشان صحبت کرد شامل گردش نخبگان و انتقال قدرت، حفظ وضع موجود و تغییر وضع موجود، جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی ، برابری یا عدم آن در اسلام ..
رئیس جمهور یا پیشکار رهبری:
در نهایت رئیس جمهور کابینه خود را معرفی کرد که نیاز به تحلیل دارد . همانطور که گفته شد پزشکیان یک اصولگراست تا یک اصلاح طلب. طبق اخبار حکومت 60 درصد مردم رای ندادند ولی طبق آمار غیر رسمی (واقعی) بیش از 80 درصد از ایرانیان در انتخابات شرکت نکردند و رای ندادند. آن عده ای که در دور دوم به امید تغییرات شرکت کردند با معرفی این کابینه درعمل تیر خلاص برای تغییرات و اصلاح طلبی را شاهد شدند.
پزشکیان صحبت از وفاق ملی میکرد و نه آشتی ملی، چرا که آشتی در مقابل قهر است و نمیخواستند صحبت از قهر شود.
وفاق ملی هم یک شکست بزرگ بود زیرا کابینه وی از نفرات بازنده انتخاب شدند. یعنی دولت رئیسی، طرفداران تفکرات سعید جلیلی و قالیباف و اکثریت نظامی، سپاهی و امنیتی هستند و از اصلاح طلبان واقعی کسی نبود همچنین نمایندهای از 80 درصد مردم ایران که مخالف این نوع سیاست بودند، کسی حضور نداشت. در عمل وفاق ملی وجود نداشته است بلکه بیشتر سهم خواهي بود.
حتی ظریف هم وقتی دید بازیاش دادهاند استعفا کرد.حکومت نشان داد زمانی که کارشان با ظریف تمام شد عملا او را از دایره قدرت بیرون انداختند. (شاید هم با توافق آمده بود تنور انتخابات را گرم کند، برود.)
در کابینه پزشکیان علی رغم وعده وعید در مورد استفاده از سنیها و اقلیت های مذهبی از آنها استفاده نشد. در طول 46 سال از عمر جمهوری اسلامی در این 14 دورهی ریاست جمهوری و معرفی 354 وزیر حتی یک نفر از اقلیت های مذهبی وزیر نبوده است. حتی از میان سنیها که مسلمان هستند هم وزیری انتخاب نشده است. این یک تبعیض بزرگ است.
کابینه پزشکیان باعث شد که اصلاح طلبان ناراضی و معترض شوند. پزشکیان نشان داد که رئیس جمهور به مفهوم واقعی یک پیشکار، کارگزار و یا یک تدارکاتچی برای رهبری است.
تیر خلاصهای جمهوری اسلامی به خودش:
در چند ماه اخیر جمهوری اسلامی با سیستم امنیتی ضعیفش یک تیر خلاص را به سمت خودش شلیک کرد، اسماعیل هنیه در امنیتیترین منطقه تهران ترور شد و سیستم امنیتی جمهوری اسلامی بیش از پیش زیر سوال برد.
تیر خلاص بعدی صحبتهای خامنهای در مورد محو اسرائیل بوده است. با شرایط بوجود آمده هیچ کس صحبت های او را جدی نمیگیرد، چرا که حتی نمی تواند جواب حملات اسرائیل را بدهد. وی در وضعیتی قرار گرفته که نمی تواند حمله کرده و مثلا اسرائیل را محو کند، “چون جرات، قدرت و امکانات آن را ندارد” و نه می تواند حمله نکند که ضعفش مشخص شده مورد تمسخر قرار میگیرد.
در صورت حمله به اسرائیل، این کشوردرحملههای تلافی جویانه به زیر ساختهای جمهوری اسلامی باعث نابودی آن خواهد شد.
حرکت بعدی،نوع تشکیل کابینه خود پزشکیان بود که با نادیده گرفتن مردم و خواستههای آنها درعمل جمهوری اسلامی تیر خلاص دیگری را به خودش زد.
ایرادات این کابینه به ترتیب شامل:
1- عدم گردش نخبگان و انتقال قدرت به جوانان:
در عمل کابینه شامل افراد تکراری با گرایشات مذهبی تند با میانگین سنی 60 سال که پیرترین کابینه طی عمر جمهوری اسلامی است .طبق نظر پارتو جامعه شناس ایتالیایی هر جامعه ای باید شاهد گردش نخبگان باشد. در جمهوری اسلامی نه تنها شاهد گردش نخبگان نبوده بلکه شاهد انتقال قدرت به قشر جوان هم نیستیم که از تفکرات به روز و متفاوت آنها استفاده شود.
2-حفظ وضع موجود (حفظ قدرت) در مقابل تغییر وضع موجود (تغییر قدرت):
حاکمان صاحب قدرت یعنی صاحبان اسلحه، نیروهای سرکوبگر، پول، منابع طبیعی و انرژی های تجدید ناپذیر (نفت و گاز و…) حاضر نیستند که قدرت را از دست بدهند و به دیگرانی واگذار کنند که خواهان تغییر وضع موجود به نفع خودشان هستند.
3-حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی:
با محو و نادیده گرفتن رای و نظر مردم و سهم خواهی نهادهای قدرت برای کابینه و وزارتخانهها درعمل انتخابات (انتصابات) نامفهوم شده و جمهوریت نظام از بین رفته و جامعه به سمت حکومت اسلامی در حال پیشروی است. حکومت اسلامی آرمان مصباح یزدی و جبهه پایداری”در مقابل خامنه ای هم قد علم کرده است” که در آن رای مردم هیچ جایگاهی در سیستم قدرت ندارد .
4- وحدت کلمه در مقابل تکثر گرایی:
خامنهای اعلام کرد که باید یک صدای واحد از نظام شنیده شود به این معنا که دولت و مجلس باید در یک راستا باشند و صدای مخالف و یا منتقد شنیده نشود.
5- تبعیض در مقابل برابری:
مسلمانان عنوان میکنند که اسلام برای برابری آمده تا تبعیض را کنار بزند و اساس تقوای افراد است. اینطور می شود نقد کرد اول در جمهوری اسلامی اقلیت های مذهبی در سلسله قدرت جایگاهی ندارند و این مصداق تبعیض است. دوم، ممکن است افرادی با تقوا اما بدون تخصص و عرق به کشور در سلسله قدرت باشند در مقابل افرادی که عرق وطن دارند در ضمن متخصص و متفکر هم هستند اما جایگاهی در قدرت ندارند.
نتیجه:
ترکیب کابینه بسیار مهم است، اینکه برای توسعه و کسب ثروت و یا بر اساس نظامی – امنیتی چیده شده باشد، برآیند آن فرق می کند.
از نحوه چیدمان کابینه می توان حدس زد که جمهوری اسلامی بعد از ترور اسماعیل هنیه به شدت به سمت بیشتر امنیتی شدن می رود. از یک طرف به دنبال تزریق ایدئولوژی در مدارس است و از طرف دیگر می خواهد به سرکوب گسترده بانوان را در پیش بگیرد.
در نهایت به دنبال سرکوب اعتراضات مردمی خواهد بود، “بر علیه مردمی که خواهان توسعه کشور و منتقد نظام هستند.” خامنهای با چیدمان وزرا و از کار انداختن ریاست جمهوری هم رهبر است و هم رئیس جمهور. هر چقدر نظام به سمت راست گرایی و امنیتی شدن پیش برود و دایره را تنگ تر کند، چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی به همان اندازه به سمت سقوط گام بر میدارد و ما در نهایت شاهد یک انقلاب دیگر خواهیم بود.
علی نظری نفوتی
تحلیلگر و پژوهشگر مطالعات بین الملل