“سردبیر: شاپور –ت”
در فضای رسانهای این روزها، بازگشت جمهوری اسلامی به میز مذاکره با دولت ترامپ، بسیاری را نگران کرده است. برخی این اقدام را به مثابه “تنفسی دوباره برای رژیم” یا “باخت مردم” توصیف میکنند. اما در نگاهی ژرفتر، واقعیت چیز دیگریست. این عقبنشینی، گویای تزلزل پایههای قدرت رژیم و نماد پیروزی مقاومت مدنی مردم ایران است.
رژیمی بدون پشتوانه مردمی، ناچار به عقبنشینی
جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته همواره تلاش کرده مشروعیت خود را از طریق ابزارهای ایدئولوژیک، رسانهای و سرکوب نظامی بازتولید کند. اما جنبشهای مردمی گسترده در سالهای اخیر – از اعتراضات دی ۹۶، آبان ۹۸، تا اعتصابات سراسری و اعتراضات خونین ۱۴۰۱ – نشان دادهاند که حکومت نهتنها نماینده ملت نیست، بلکه در مقابل اراده عمومی ایستاده است. امروز جمهوری اسلامی در شرایطی به میز مذاکره بازگشته که از درون پوسیده، از حمایت داخلی تهی، و در عرصه بینالمللی منزوی شده است.
اگر رژیم امروز حاضر است با تندروترین رئیسجمهور آمریکا، یعنی دونالد ترامپ، وارد گفتگو شود؛ این نه از موضع قدرت، بلکه نشانهای از فشار تاریخی، بحران مالی شدید، ته کشیدن ذخایر ارزی، ناتوانی در اداره کشور و ترس از فروپاشی داخلی است. مردم ایران، با خونهایی که در خیابانها دادند، با زندان و شکنجه و تبعید، رژیمی را که مدعی ایستادگی بود، به زانو درآوردند.
توافق، فرصتی برای پایان بازی اتمی رژیم
بدیل توافق چیست؟ اگر مذاکرهای انجام نشود، رژیم گزینهای جز رفتن بهسوی غنیسازی بیشتر و دستیابی به سلاح هستهای نخواهد داشت. این نه بازدارندگی برای مردم ایران، بلکه فاجعهای عظیم است: انزوای مطلق بینالمللی، تحریمهای خردکننده، و تبدیل ایران به کرهشمالی دوم. در چنین شرایطی، مردم ایران نهتنها آزادی، بلکه نان، دارو، آموزش، و ابتداییترین حقوق انسانی خود را نیز از دست خواهند داد.
جلوگیری از بمب اتمی بهمعنای باز کردن فضای تنفس برای مردم، حتی در کوتاهمدت است. این توافق – اگر انجام شود – فرصت است، نه عقبگرد. فرصت برای تضعیف رژیمی که در تقابل نظامی بازنده است، و در تقابل اجتماعی منزویتر از همیشه.
مقاومت مردمی؛ عامل اصلی تغییر
هیچ توافقی بدون فشار از درون امکانپذیر نمیشد. مردم ایران با مقاومت خود، قیمت این عقبنشینی را تعیین کردند. صدها کشته، هزاران زندانی، میلیونها معترض. مردم ایران بودند که نشان دادند مشروعیت این رژیم از بین رفته است. حتی نیروهای امنیتی نیز امروز وفاداری کامل ندارند. فساد سیستماتیک، اختلاس، فرار نخبگان، مهاجرت پزشکان و معلمان، بحران آب و هوا، تعطیلی صنایع، و تورم افسارگسیخته، همه گواه یک حاکمیت شکستخورده است. دولت ترامپ این را بهتر از هر زمان دیگری فهمیده است: جمهوری اسلامی رژیمی ضعیف است که برای بقا، مجبور به معامله شده است.
توافق به معنای پایان نیست، اما آغازی دیگر است
هیچ توافقی با جمهوری اسلامی را نمیتوان پایان راه دانست. اما اگر این توافق نتیجه فشار مردم، بحران داخلی، و ضعف ساختاری رژیم باشد، باید آن را گامی مهم در مسیر پیروزی مردم دانست. گامی که میتواند به کاهش فشار بر زندگی روزمره مردم، بهبود نسبی اقتصاد، و افزایش مشروعیت اعتراضات داخلی منجر شود.
جمهوری اسلامی در تلهای گرفتار آمده که نه میتواند جنگ کند، نه میتواند صلح کند. اما مردم ایران با آگاهی، شجاعت و ایستادگی، این بنبست را به فرصت تبدیل کردهاند. فرصت برای تغییر، برای عبور، برای بازسازی ایران.
آینده از آن مردم است
متأسفانه برخی رسانهها ــ چه از روی ناآگاهی و چه بهعمد ــ اهمیت واقعی این لحظه تاریخی را نادیده میگیرند. آنها نمیخواهند یا نمیتوانند بپذیرند که هرگونه عقبنشینی از سوی رژیمی مانند جمهوری اسلامی، که بقایش بر سرکوب، انزوا و بحرانهای داخلی استوار است، نتیجه مستقیم مبارزه پیگیر و مقاومت شجاعانه مردم ایران است. نادیده گرفتن این دستاورد پرهزینه، ظلمی است به آنهمه جانباخته، فریاد و فداکاریهایی که برای آزادی نثار شدهاند.
چه با توافق و چه بدون آن، آینده به سود رژیم نخواهد بود. امروز شاهدیم که جمهوری اسلامی، بدون دخالت مستقیم خارجی و تنها با مقاومت مردم ایران، در حال فروپاشی نرم است. مردم ایران، با ایستادگی، خیزش و آگاهی جمعی، مسیر آیندهای بدون آخوند، بدون زندان و بدون تبعیض را رقم خواهند زد.