سردبیر: شاپور –ت
در شرایطی که جامعه جهانی با زخمهای باز جنگ اوکراین، بحران غزه و آشفتگی اقتصادی درگیر است، آتش بحرانی دیگر در جنوب آسیا شعلهور شده؛ بحرانی که میتواند به یکی از خطرناکترین درگیریهای عصر مدرن تبدیل شود: تقابل هستهای میان هند و پاکستان.
روز چهارشنبه، اسلامآباد اعلام کرد اطلاعاتی “معتبر” در اختیار دارد مبنی بر اینکه هند در روزهای آینده حملهای نظامی را علیه پاکستان آغاز خواهد کرد. این هشدار زمانی منتشر شد که در پی یک حمله مرگبار در منطقه کشمیر، روابط دو کشور به بالاترین سطح از سال ۲۰۱۹ رسید؛ سالی که دو قدرت هستهای تا آستانه یک جنگ تمامعیار پیش رفتند.
این بار نیز تنشها از همان نقطه همیشگی آغاز شدهاند: کشمیر، منطقهای با تاریخچهای خونین و مناقشهای که از زمان استقلال دو کشور همچنان شعلهور باقی مانده است. حملهای مرگبار به گردشگران در منطقه پهلگام و کشته شدن ۲۶ غیرنظامی، هند را به واکنشی شدید سوق داده و اسلامآباد، طبق معمول، اتهام دخالت را رد کرده است. اما این بار، واکنشها بهطرز نگرانکنندهای فراتر از جنگ لفظی رفتهاند.
دولت هند دستور خروج شهروندان خود از پاکستان را صادر کرده و همزمان اسلامآباد از مشاهده پهپادهای جاسوسی و جنگندههای هندی در حریم هوایی خود خبر داده است. لحن دو طرف از مواضع تدافعی به تهدید صریح تغییر کرده است. هند سخن از “پاسخ محدود نظامی” گفته و پاکستان نیز هشدار داده است که هر حملهای را با “پاسخی کوبنده” پاسخ خواهد داد.
در چنین فضایی، نگرانی اصلی به ماهیّت هستهای این دو کشور بازمیگردد. هند سیاست “عدم استفاده نخست” از سلاح هستهای را دنبال میکند، در حالی که پاکستان سیاست «بازدارندگی در تمام طیف» را در پیش گرفته و این یعنی در صورت احساس تهدید حیاتی، استفاده نخست از تسلیحات هستهای از سوی اسلامآباد منتفی نیست.
اما این شمشیر دولبه بازدارندگی، خود تهدیدی بزرگ است. چراکه در بحرانی که هر دو طرف تحت فشار افکار عمومی، ملاحظات انتخاباتی و دغدغههای امنیتی هستند، احتمال محاسبه غلط افزایش مییابد. آنهم در منطقهای پرجمعیت که هرگونه درگیری، هزینهای جبرانناپذیر بر مردم و زیرساختها وارد میکند.
با آنکه برآوردهای اطلاعاتی مستقل زرادخانههای دو کشور را نزدیک به یکدیگر میدانند (حدود ۱۷۰ تا ۲۰۰ کلاهک هستهای)، باید توجه داشت که تعادل وحشت تنها زمانی مؤثر است که منطق خویشتنداری بر تصمیمگیران غالب باشد؛ چیزی که در شرایط التهاب سیاسی، تضمینشده نیست.
از سوی دیگر، جهانِ درگیر در چند جبهه بحران، بههیچوجه آماده ورود به یک جنگ تازه در جنوب آسیا نیست. آمریکا، چین، اعضای گروه ۷و حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خواستار آرامشاند. سازمان ملل نیز از دو طرف خواسته خویشتنداری پیشه کنند. اما آیا این فشارها در عمل کارگر خواهد افتاد؟
هند و پاکستان سالهاست نشان دادهاند که در مدیریت بحرانهای منطقهای، نوعی “دیپلماسی روی لبه پرتگاه” را در پیش گرفتهاند؛ اما هر بار از پرتگاه عقبنشستهاند. پرسش اینجاست که آیا اینبار نیز همان سناریو تکرار خواهد شد؟ یا بحرانی جدید، خط قرمزها را درمینوردد؟
جهان نباید به عادیسازی خطر عادت کند. منطقهای که دو قدرت هستهای آماده تقابل مستقیماند، جایی برای اشتباه ندارد. اکنون زمان آن است که بازیگران جهانی، فراتر از بیانیههای کلیشهای، برای مهار تنش وارد میدان شوند.