سردبیر: شاپور -ت
مقدمه
جنگ تعرفهای که دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش علیه چین و سایر شرکای تجاری به راه انداخت، تنها یک بحران زودگذر نبود. این تصمیمات اقتصادی آغازگر موجی از بیثباتی در زنجیرههای تأمین جهانی، بازارهای مالی، صنعت، و حتی نظام پولی بینالمللی شد. امروز، سالها پس از شروع آن جنگ اقتصادی، بازارهای بورس، طلا، ارزهای دیجیتال و اقتصادهای منطقهای هنوز در حال تجربه پیامدهای آنند.
۱. بازارهای بورس در برابر جنگ تعرفهای: نوسان، ریسک، و فرصت
با آغاز جنگ تجاری میان آمریکا و چین، بازارهای بورس جهانی شاهد نوسانات شدید شدند. شاخص داو جونز، نزدک، و S&P500 در دورههایی به دلیل اخبار مربوط به تشدید یا تعلیق تعرفهها سقوط کردند. شرکتهایی که وابسته به زنجیره تأمین جهانی و بازار مصرف چین بودند، بیشترین ضربه را خوردند: مانند اپل، بویینگ، و برندهای خودروسازی.
در آسیا نیز شاخصهای بورسی چون Nikkei ژاپن و Hang Seng هنگکنگ دچار افت شدیدی شدند. این وضعیت با گذر زمان به شکل رفتوبرگشتی ادامه داشت و بازارها هر خبر مثبت یا منفی درباره مذاکرات تجاری را با نوسان پاسخ میدادند.
در مقابل، برخی صنایع دفاعی، فناوری بومی، و شرکتهای داخلیگرا در آمریکا سود بردند؛ چرا که حفاظتگرایی به نفعشان تمام شد.
۲. طلا: بازگشت به پناهگاه امن در عصر بیاعتمادی.
طلا همواره در دورههای بحران بهعنوان دارایی امن شناخته میشود، اما در پی جنگ تعرفهای ترامپ، بحرانهای ژئوپولیتیکی، و تورم جهانی، این نقش بیش از هر زمان دیگری پررنگ شد. هر بار که تنشهای اقتصادی یا سیاسی افزایش مییافت، سرمایهگذاران از بازارهای پرریسک به سمت طلا حرکت میکردند.
قیمت طلا که در سال ۲۰۱۸ در حدود ۱۲۰۰ دلار بود، با تشدید جنگ تجاری میان آمریکا و چین به بالای ۱۵۰۰ دلار رسید و در دوره پاندمی کووید-۱۹ (۲۰۲۰) از مرز ۲۰۰۰ دلار عبور کرد. اما این تنها آغاز روندی صعودی بود.
۳.ارزهای دیجیتال: فرصت برای طغیان؟
ارزهای دیجیتال نیز از این بیثباتی سود بردند. بسیاری از سرمایهگذاران بهدنبال داراییهایی بودند که از سیاستهای دولتها مستقل باشند. بیتکوین، اتریوم و سایر رمزارزها در همین دوره شاهد رشد تقاضا شدند.
یکی از دلایل این روند، بیاعتمادی به دلار آمریکا بهعنوان تنها ارز ذخیره جهانی بود. چین نیز برای کاهش وابستگی به دلار، پروژه یوان دیجیتال را شتاب داد و حتی در پلتفرمهای تجارت بینالملل از رمزارزهای ملی و جایگزین استفاده کرد.
این روند باعث شد بازار ارزهای دیجیتال از یک پدیده حاشیهای، به موضوعی استراتژیک در نظم مالی جهانی تبدیل شود.
۴. اروپا: گرفتار در آتش جنگی که خودش شروع نکرد
اتحادیه اروپا، اگرچه طرف مستقیم جنگ تعرفهای نبود، اما از پیامدهای آن بینصیب نماند. اروپا وابسته به صادرات به چین و آمریکا بود. اختلال در زنجیرههای جهانی و کاهش تقاضای جهانی، رشد اقتصادی اروپا را کند کرد.
همچنین ترامپ تهدیدهایی علیه صادرات خودرو از آلمان به آمریکا کرد که ضربهای روانی و تجاری به برندهایی مثل فولکسواگن، بیامو و مرسدس بنز وارد کرد.
بهعلاوه، در دوران ترامپ، اعتماد به آمریکا بهعنوان شریک پایدار تضعیف شد و اروپا بیش از پیش به فکر استقلال راهبردی اقتصادی و تجاری افتاد.
۵. آسیا: تقسیم دوباره قدرت
آسیا، بهویژه چین، هدف اصلی سیاستهای تعرفهای ترامپ بود. اقتصاد چین در دورههایی رشد کندتری را تجربه کرد، اما با سیاستهای حمایتی و انتقال صادرات به بازارهای جایگزین، توانست تا حدی خسارات را کنترل کند.
ویتنام، اندونزی، هند و تایلند از این تحول سود بردند و به پایگاههای جدید تولید تبدیل شدند. بسیاری از کارخانهها که پیشتر در چین مستقر بودند، به این کشورها منتقل شدند تا از تعرفههای آمریکا در امان بمانند.
در سطحی کلانتر، آسیا به دنبال توافقهای منطقهای جدید مانند RCEP رفت تا وابستگی خود به بازار آمریکا را کاهش دهد.
۶. آمریکای جنوبی: فرصتی در سایه بیثباتی
جنگ تجاری فرصتی غیرمنتظره برای برخی کشورهای آمریکای جنوبی فراهم کرد. بهعنوان مثال، آرژانتین و برزیل توانستند بخشی از بازار صادرات سویا به چین را تصاحب کنند که پیشتر در اختیار کشاورزان آمریکایی بود.
اما بهطور کلی، آمریکای جنوبی نیز از کندی رشد اقتصاد جهانی و بیثباتی بازارها آسیب دید. نوسانات قیمت کالاهای اساسی، تورم، و کاهش سرمایهگذاری خارجی از جمله پیامدهایی بود که بر اقتصاد شکننده این منطقه اثر گذاشت.
۷. بازتابهای بلندمدت: جهانیسازی بازبینیشده
در نهایت، جنگ تعرفهای ترامپ نشان داد که جهانیسازی در شکل قبلیاش پایان یافته است. دولتها حالا به دنبال بازتعریف نقش خود در اقتصادند. مفاهیمی چون “خودکفایی راهبردی”، “حفاظتگرایی هوشمند”، و “تولید ملیمحور” وارد ادبیات سیاستگذاری اقتصادی شدهاند.
این بازآرایی، همزمان با رشد فناوریهای جدید مانند بلاکچین، هوش مصنوعی، و دیجیتالسازی، در حال خلق نظمی جدید در اقتصاد جهان است؛ نظمی که در آن رقابت نه تنها بر سر کالا و خدمات، بلکه بر سر داده، ارز، منابع طبیعی و امنیت تأمین شکل میگیرد.
نتیجهگیری
جنگ تعرفهای ترامپ، صرفاً یک سیاست اقتصادی مقطعی نبود. این اقدام، آغازگر دورهای از تحولات ساختاری در اقتصاد جهانی بود. بازنگری در تجارت بینالملل، نوسانات بازارهای مالی، افزایش ارزش داراییهای امن، رشد رمزارزها، و بازتعریف نقش مناطق مختلف جهان، تنها بخشی از پیامدهای آن هستند. آینده اقتصاد جهانی، در سایه رقابتهای استراتژیک و بازگشت دولتها به میدان، در حال شکلگیری است — جهانی نه لزوماً چندقطبی، بلکه چندجانبهگرای گزینشی و محتاطانه.