مقدمه:
مردم ایران در تاریخ 45 ساله جمهوری اسلامی برای اصلاح وضع موجود مدام به دنبال اصلاح طلبان بودند تا اصلاحاتی در جامعه ایران انجام دهند و در پی آن بتوانند تجربه جدیدی را بدست بیاورند، اما همیشه با در بسته مواجه شدند، چرا که اصلاح طلبان هرگز نتوانستند طلب اصلاحات کنند، و طبقه حاکم هرگز به دنبال تغییر وضع موجود در راستای خواسته های مردم نبوده و برعکس به دنبال تقویت جایگاه خود بوده و هستند. امروزه اصلاح طلبی به فرمی بی معنا تبدیل شده اصلاح طلبان در نهایت می گویند یا نشده و یا نگذاشتند ما موفق شویم. اما اتفاق جالب در این دوره این است که این گروه به صراحت گفتند آنچه رهبری بخواهد و یا بگوید انجام خواهند داد. با این شرح وارد بحث می شویم .
مفهوم اصلاح طلبی در جامعه شناسی سیاسی ایران:
در جامعه شناسی سیاسی ایران چیزی به نام اصلاح طلبی نداریم واین یک واژه مرده است . بسیاری از اصلاح طلبان که به دنبال تغییر وضع موجود بودند یا به صورت مشکوک کشته شدند (هاشمی رفسنجانی) یا محصور و زندانی هستند به سان موسوی و تاج زاده و یا به خارج از کشور رفتهاند به سان مهدی نصیری .
و گروه خاتمی به عنوان اصلاح طلب که پشت یک اصولگرای میانه رو قرار می گیرد و به آن ها بر چسب اصلاح طلبی می زند در حالی که همگی آن ها اصولگرا هستند به سان روحانی و پزشکیان و …
اصولگرایان به دو بخش تقسیم می شوند، اصولگرایان تندرو “بهسان ابراهیم رئیسی” و اصولگرایانی در قالب جبهه پایداری.
اهداف و اصول جبهه پایداری: هدف جبهه پایداری حفظ نظام و حتی به دنبال تشکیل حکومت اسلامی منهای جمهوری اسلامی بعد از خامنهای هستند.
جبهه پایداری دولت در سایه هم خوانده می شود. معمولا دولت در سایه در کشورهای غربی به حزبی گفته می شود که در راس قدرت نیستند اما برای کسب قدرت مبارزه میکنند. در جمهوری اسلامی چون حزب به مفهوم واقعی وجود ندارد از دولت در سایه یاد می کنند که به دنبال کسب قدرت هستند. این ها زمانی در انتخابات دوره قبلی به نفع رئیسی کنار رفتند یا در این دوره به عنوان کاندید اصلی تا آخر حضور داشتند “در این زمان رقابت بین پزشکیان و سعید جلیلی بود”.
اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به دیدگاه سعید جلیلی بیندازیم می توانیم به حق رای به زنان اشاره کنیم، وی معتقد است که در زمان پیامبر یعنی 1400 سال پیش حق رای به زنان در اسلام داده شده در حالی که به آن بیعت می گویند نه حق رای. وی تفاوت بین این دو را نمی داند. در زمان محمد رضا شاه پهلوی در انقلاب سفید حق رای به زنان داده شده بود حتی خیلی جلو تر از سوئیس. البته خمینی با آن مخالفت کرد اما بعد از انقلاب آن را اجرایی کرد در هر صورت جلیلی به این اتفاق بزرگ اشاره نکرد و عملا تاریخ را تحریف کرد.
اصولی که جبهه پایداری به آن اعتقاد دارند:
1- به حداقل رساندن رابطه جمهوری اسلامی با اروپا و غرب “حتی این اهمیت وجود ندارد که این رابطه قطع شود”.
2- متحد تمام قد برای روسیه و چین.
3- در حوزه داخلی تحت فشار قرار دادن نخبگان “در حدی که ایران را ترک کنند”، زندانی کردن نخبگان و فراتر از آن قتل آنها “به سان قتل مشکوک داریوش مهرجویی”، و صحبت کردن در رسانه های ملی با این مضمون که اگر این شرایط را نمی خواهید، جمع کنید و از ایرانتان بروید.
4- پول نفت باید برای حوزه دفاعی و امنیتی باشد”به سان ساخت موشک و پهباد” کشور باید با مالیات مردم اداره شود. و باید طبقه متوسط را تحت فشار قرار داد تا به حوزه های غیر معیشتی فکر نکنند.
5-باز سازی ارزش های اسلامی و فرهنگی و تحمیل آنها. به سان تحمیل حجاب اجباری تا سانسور و تحمیل عقاید خودشان و… مطرح کردن بانکداری اسلامی یا توسعه اسلامی و… معنایی ندارند، اقتصاد، بانکداری و… اسلامی و غیر اسلامی ندارد.
6- در حوزه اینترنت و شبکه های اجتماعی آن را تعطیل کرده آنها را تبدیل به شبکه ملی و داخلی کنند.
7- توسعه یک مفهوم غربی است باید آن را بومی سازی کرد.
8- تمام جریانات رقیب را باید از مدار خارج و حذف کرد و فقط تک صدایی وجود داشته باشد.
9-تبدیل بخش های انتخاباتی به بخش های انتصابی و از بین بردن مفهوم جمهوری .
10- صدور انقلاب به سراسر جهان .
تقسیم جامعه به دو قسمت طبقه حاکم و مسلط و طبقه غیر حاکم و غیر مسلط:
از دیدگاه جامعه شناسی طبقه حاکم خودش به دو قسمت تقسیم می شود:
الف: بخش اکثریت اصولگرا بعلاوه جبهه پایداری. ب: بخش اقلیت اصلاح طلب و حامی حکومت
طبقه غیر حاکم هم به دو بخش تقسیم می شود:الف: اکثریت تحریم کنندگان که معتقد به گذار از نظام هستند و به منافع ملی کشور فکر می کنند. ب: اقلیت مردم که حامی حکومت هستند. یا به لحاظ سیاسی و داشتن منافع مشترک با نظام حاکم یا به لحاظ اعتقادی.
درعمل، تقابل بین کسانی است که به دنبال حفظ نظم موجود هستند. که در کل 20% کل جامعه را تشکیل میدهند. چه کسانی که در راس حاکمیت هستند و چه کسانیکه به آنها رای میدهند.
دسته بعدی کسانی هستند که به دنبال تغییر وضع موجود هستندیعنی 80 % مردمی که خواستار تغییر نظام و به دنبال آن توسعه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور هستند و از نگاه سیاست خارجی به دنبال موازنه مثبت هستند با کشورهای غربی و هم چنین با کشورهای شرقی که بتوانند منافع ملی کشور را تامین کنند.
نتیجه:
می توان بر اساس تاریخ 45 ساله جمهوری اسلامی ایران نتیجه گیری کرد که نظام اجازه هیچ نوع فعالیت تکثر گرایی، اصلاح طلبی به خصوص تغییرات بنیادی را نخواهد داد. منافع ملی گاهی اوقات و به ندرت لحاظ شده و بیشتر اوقات قربانی مشروعیت و مصلحت نظام می شود.
علی نظری نفوتی
تحلیلگر و پژوهشگر مطالعات بینالمللی
عالی بود بخصوص هماهنگی عکس و مطالب👏👏