در سایه یک آتشبس شکننده میان ایران و اسرائیل، وضعیت وخیم زندانیان سیاسی و دوتابعیتی در زندانهای ایران بار دیگر در کانون توجه جهانی قرار گرفته است. حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین در روز ۲۳ خرداد، که مقامات اسرائیلی آن را حملهای به «نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی» توصیف کردند، تنها یک اقدام نظامی نبود؛ بلکه به نمادی از جنگی روانی، اطلاعاتی و ژئوپلیتیکی بدل شد که پیامدهای انسانی جدی در پی دارد.
زندان بهمثابه جبهه جنگ
اوین، قرچک و زندان بزرگ تهران در روزهای پس از حمله به صحنه بحران انسانی تبدیل شدهاند. گزارشهای منتشرشده از سوی خانواده زندانیان و فعالان حقوق بشر حاکی از انتقالهای اجباری، نگهداری چندینبرابر ظرفیت، شرایط بهداشتی وخیم و قطع تماسهای تلفنی است. همسران و فرزندان زندانیان دوتابعیتی، از جمله سسیل کولر و ژاک پاریس، از بیم جان عزیزان خود در فضای مبهم و بیخبری کامل، خواستار آزادی فوری آنان شدهاند.
این وضعیت، نشان میدهد که درگیری مستقیم یا غیرمستقیم ایران و اسرائیل تنها در خاکریزها و تأسیسات نظامی شکل نمیگیرد؛ بلکه بهطور مستقیم زندگی شهروندان عادی، دوتابعیتیها، و فعالان مدنی را هدف قرار میدهد.
موساد و جنگ روانی در فضای مجازی
در ادامه این تنشها، موساد با انتشار پیامهایی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق)، از مردم ایران خواست از پایگاههای سپاه پاسداران و اعضای آن فاصله بگیرند، بهویژه «اگر صدایی شبیه ماشین چمنزنی از آسمان شنیدند». این لحن کنایهآمیز اما هشداردهنده، بخشی از عملیات روانی و هشدارهای پیشگیرانه اسرائیل است — جنگی سرد و سایبری که فضای امنیت روانی شهروندان را نشانه گرفته است.
روایت اسرائیلی از پیروزی و تلفات انسانی
از منظر نخبگان امنیتی و رسانهای اسرائیل، این عملیات موفقیتآمیز توصیف شده است. تحلیلگران روزنامه هاآرتص، یدیعوت آحرونوت و اندیشکدههای نظامی چون INSS، عملیات اخیر را «نقطه عطف» در راهبرد مقابله با جمهوری اسلامی ارزیابی کردهاند — گامی که میتواند جایگزین سیاستهای پیشین مهار و مماشات شود. اما در این سوی معادله، قربانیان مستقیم و غیرمستقیم این استراتژی، زندانیان بیدفاع در پشت میلهها هستند.
هزینه جنگ؛ سود یا زیان راهبردی؟
بانک مرکزی اسرائیل هزینه مستقیم جنگ با ایران را بیش از ۲۰ میلیارد شکل (بیش از ۵ میلیارد دلار آمریکا) اعلام کرده، رقمی که معادل ۱٪ تولید ناخالص داخلی این کشور است. این هزینههای نجومی که بخشی از آن صرف توسعه عملیات نظامی و بخشی برای جبران خسارت شهروندان شده، گویای آن است که حتی یک پیروزی تاکتیکی نیز پیامدهای اقتصادی سنگینی دارد. با این حال، نهادهای امنیتی اسرائیل خواستار افزایش بودجه دفاعی برای سالهای آینده شدهاند — نشانهای از پیشبینی ادامه تنشها.
زندانها، آینه بحران مشروعیت داخلی جمهوری اسلامی
انتقال خشن زندانیان سیاسی از اوین به قرچک و زندان بزرگ تهران — همراه با ضربوشتم، دستبند و زنجیر و نگهداری دهها نفر در یک اتاق — در عمل نشاندهنده بحران ساختاری نظام زندانبانی و حقوق بشر در ایران است. روایتهایی از آسیبهای جسمی، کمبود تخت، نبود تلفن و غذا، و رفتارهای تحقیرآمیز، بار دیگر چهرهای از بیقانونی در نظام کیفری ایران ترسیم کرده که برای سالها از چشم جهان پنهان مانده بود.
سکوت تهران، واکنش اروپا
در حالیکه مقامات قضایی ایران هیچ توضیح رسمی درباره سرنوشت زندانیان یا دلایل انتقالهای اخیر ارائه نکردهاند، وزیر خارجه آلمان از «برگ برنده واقعی» اروپا در مذاکرات احتمالی خبر داده است. مکانیسم ماشه، همچون شمشیری بالای سر جمهوری اسلامی، در حال آمادهسازی است — ابزاری برای احیای تحریمهای شورای امنیت در صورت تداوم عدول ایران از تعهدات برجامی.
این ابزار دیپلماتیک، اگرچه با هدف فشار برای بازگشت به مذاکره طراحی شده، اما در بستر کنونی میتواند باعث تشدید فشار بر مردم و زندانیان شود — همانطور که حملات اسرائیل، صرفنظر از اهداف راهبردی، بهطور مستقیم جان زندانیان در اوین و قرچک را تهدید کرده است.
جمعبندی: ضرورت اقدام فوری حقوق بشری
در پایان، میتوان گفت که حملات نظامی، بازیهای اطلاعاتی و موضعگیریهای راهبردی نباید موجب فراموشی قربانیان اصلی این بحران شوند: زندانیان سیاسی، دوتابعیتیها، و خانوادههایی که در بیم و امید به سر میبرند. سکوت جامعه بینالمللی در برابر این وضعیت، نهتنها به تداوم نقض حقوق بشر دامن میزند، بلکه پیام خطرناکی برای آینده مذاکرات و صلح منطقهای خواهد داشت.
اکنون زمان آن است که نهادهای حقوق بشری، دولتهای غربی و سازمان ملل، نه فقط در قالب بیانیه، بلکه با سازوکارهای مؤثر حقوقی، امنیت این زندانیان را تضمین و برای آزادی آنها تلاش کنند — پیش از آنکه بحران انسانی، به فاجعهای جبرانناپذیر بدل شود.