سردبیر: شاپور – ت
در حال ورود به دههای هستیم که نقش ابرثروتمندان نهتنها در اقتصاد، بلکه در سیاست، فناوری، محیط زیست و حتی فرهنگ عمومی، تعیینکنندهتر از هر زمان دیگری شده است. پدیدهای که برخی آن را «الیگارشی جهانی نوین» مینامند، اکنون پایهگذار نظمی است که دولتها، نهادهای بینالمللی و حتی ملتها در آن به حاشیه میروند.
۱. تغییر مرکز ثقل سیاستگذاری از دولت به سرمایه
در حالی که در گذشته دولتها به عنوان محور تصمیمگیریهای کلان در عرصههای مختلف شناخته میشدند، امروز کنسرنهای چندملیتی، صندوقهای سرمایهگذاری عظیم و افرادی مانند ایلان ماسک، جف بزوس، بیل گیتس و لری فینک، دارای نفوذی هستند که از بسیاری از دولتها فراتر رفته است. پلتفرمهایی مانند WEF (مجمع جهانی اقتصاد) و کنفرانسهایی مانند Bilderberg عملاً به اتاق فکر نظم جهانی تبدیل شدهاند.
۲. تکنولوژی؛ ابزار کنترل یا رهایی؟
شرکتهای فناوری بزرگ (Big Tech) با دسترسی بیسابقه به دادههای میلیاردها نفر، قدرتی اطلاعاتی در سطح دولتها پیدا کردهاند. سیاستگذاری در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، فضای مجازی، ارزهای دیجیتال و زیستفناوری، به جای آنکه در پارلمانها و نهادهای مردمی بحث شود، اکنون در اتاقهای هیئتمدیره شرکتهای فناوری ترسیم میشود.
۳. تغییر مدل مالکیت: از دولتمحوری به دارایی دیجیتال
با رشد متاورس، بلاکچین، و مالکیت دیجیتال (NFT، زمینهای مجازی، توکنها)، طبقه جدیدی از سرمایهداران جهانی در حال شکلگیری است که داراییهایشان نه در بانک، بلکه در کیفپولهای رمزنگاریشده است. این تحول، مرزهای سنتی اقتصاد، مالیاتستانی و تنظیمگری را به چالش کشیده و امکان فرار از قوانین دولت-ملتها را فراهم کرده است.
۴. آیندهای بدون طبقه متوسط؟
سیاستگذاریهایی مانند خصوصیسازی بیرویه خدمات عمومی، کاهش مالیات ثروتمندان و سرکوب اتحادیههای کارگری، طبقه متوسط را به سمت اضمحلال سوق دادهاند. در آینده، شکاف میان اقلیت ثروتمند جهانی و اکثریت محروم، خطر بحرانهای اجتماعی، مهاجرتهای گسترده و شورشهای شهری را افزایش میدهد.
۵. بحران آبوهوا؛ ابزار ژئوپولیتیک یا دغدغه واقعی؟
هرچند تغییرات اقلیمی واقعی و تهدیدآمیز هستند، اما برخی از ثروتمندان از بحران زیستمحیطی به عنوان فرصت اقتصادی و ابزار قدرت استفاده میکنند. خرید انحصاری منابع آب، تولید مواد غذایی مصنوعی و کنترل زمینهای کشاورزی، زمینهساز سلطه بیشتر بر منابع حیاتی آینده خواهد بود.
جمعبندی: آینده برای چه کسی است؟
اگر روند کنونی ادامه یابد، دنیای آینده به سوی نوعی “فئودالیسم تکنوکراتیک” پیش میرود؛ جایی که ثروتمندان نهفقط مالک منابع، بلکه طراح قوانین، داور عدالت، و حتی متولی معنا و حقیقت خواهند بود. تنها راه مقابله با این روند، بیداری عمومی، بازتعریف دموکراسی و بازپسگیری ابزارهای سیاستگذاری از چنگ نخبگان اقتصادی است.